صدراصدرا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
سلواسلوا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

صدرا پسر بلا.سلوادخترمامان

اولین یلدای سلوا

دخترگلم امسال اولین یلدای هست که توباماهستی وخانوادمون 4نفره شده بابابا قرارگذاشته بودیم برات یلداروجشن بگیریم ولی چون دایی حسن هم نامزد بود دیگه وقت نکردیم یه روز هم خاله واسه دخترخاله زهرا جشن گرفته بود ومنم برات کیک  وشیرینی پختم وبردیم خونه ی مامانی وبا زندایی وخاله اینا خوردیم اشالاه سال بعدجبران میکنیم وتوهم لباس هندونه ای که خاله سمیه برات بافته بودر و پوشیدی وقربونت بشم شبیه هندونه شده بودی.وبابایی برات عروسک میکی موز خریده بود برات عکس ها رومیزارم. ...
3 دی 1394

عکس های سلوادر5ماهگی

سلوای گلم امروز 21 اذره ودیروز خاله عصمت ازکربلااومده بود ومارفته بودیم خونه ی اون ها مهمونی برات مدال ولباس کادو اورده دستش درد نکنه دیروز ازتو وداداشی عکس انداختم خیلی خوشگل شده بودی قرمز خیلی به ت میادعکس هات رو برات میزارم . ...
21 آذر 1394

دل نوشته های مامانی

قندعسلم کفش دوزک مامان جوجه ی بابا امروز 2 روزه که 4ماهگیت رو تموم کردی دیروز واکسن4ماهگیت روبردم بهداشت زدن موقع زدن امپول خیلی گریه کردی وشب به زور خوابوندمت ولی ازامروزحالت بهتره ازفردا هم که سرمون گرمه خاله عصمت می شه قراره چهارشنبه از کربلا بیان به سلامت ی مهمونی افتادیم باید بریم کمک کنیم .داداش صدرا هم که مشغول مشق و درس هاش شده وخیلی دوست داره خیلی بانمک باتو حرف میزنه وتو هم شروع کردی به صدادر اوردن .میگی قغ وهاوفقط دوست داری بشینی وهمه جارو نگاه کنی بابایی ومنو هم دیگه خوب میشناسی قربونت برم فقط باگریه کردن میگی منو بردارین بگردونین. ...
16 آذر 1394

سلوا دخمل کفش دوزکی مامانی

عسلم جیگرم نفسم هرچی بهت بگم کم گفتم خیلی نازی بااین لباس هایی هم که مامان برات میخره جیگرترم میشی هفته ی پیش ازت عکس انداختم بابا دید میگه دیگه اتلیه میخوای چیکار همین گوشیت خیلی خوب انداخته. منم گفتم از گوشی نیست عکاسش حرفه ای. ...
7 آبان 1394

شیرخواره ی علی اصغر

سلام امروز 15 محرم هست ومن حالا وقت کردم دخمله نازم برات پست بزارم جمعه ی هفته ی پیش رفته بودیم مراسم شیرخواره ی علی اصغرمسجد. با هلیا وعلی اکبر اثلا مامانی رو اذیت نکردی وکلی عزاداری کردیم اشالاه که خدا ازمون قبول کرده باشه ونذری  جورابی که گفته بودم رو بین بچه هاپخش کردیم.دیگه داری از نوزادی وریزه میزه گی درمیای ودیگه تو تخت خوابت اروم نمیخوابی وبهونه میگیری دوست  داری همیشه یکی با هات حرف بزنه وکنارت باشه وتو یه ریزه لبخند بزنی .تپل تر شدی و امروزدقیقا 82  روزه هستی.  ونگو از بابا تودله بابایی بدجورجاباز کردی فکر کنم دیگه جایی واسه من تو دل بابا نزارید بمونه گاهی وقتا که بابا باتو حرف میزنه وبازی میکنه منم مثل صدرا حسو...
7 آبان 1394

اولین روزمدرسه

سلام امروز31شهریور ماه واولین روزه که پسرم به مدرسه رفتی واولین روز ازکلاس اول رو تجربه کرد ی امروز صبح زوداز خواب بیدارت کردم و بابابات صبحانه خوردی ولباس هات رو پوشوندم و کیفت رو اماده کردم وبابایی تورو رسوند مدرسه .اشالاه که عزیزم موفق باشی ولی پسرم هنوز باور نمیکنم که بزرگ شدی و میری کلاس اول .موقع رفتن ازت عکس گرفتم برات میزارم .وساعت 10 هم بااقاجون ازمدرسه اومدی میگفتی واسمون جشن گرفته بودن وبهمون شیرینی دادن و کلاس هامون رو تقسیم کردن و من شدم اول1 واسم معلممون هم اقای رجبی .وچون دوست هات روبعدازمدت ها  دیده بودی خوشحال بودی تابعد. ...
31 شهريور 1394

سلوا واولین گوشواره

سلام دخمل نازم دیروز 45 روزه شدی وبردمت دکتر وزنت کرد ماشالاه 4 ونیم کیلو شدی صورتت تپل شده خیلی ناز شدی ودکتر گوش هاتو سوراخ کرد وگوشواره انداخت الهی برات بمیرم تو بغل بابایی گریه میکردی واشک هات از چشم هات سرازیر میشد خیلی دلم برات سوخت ولی عوضش خوشگل شدی خیلی بهت مییاد . جمعه هم که رفته بودیم تولد دختر خاله زهرا خیلی خوش گذشت خاله ات سنگ تموم گذاشته بود. این  جمعه هم قراره شیک کنیم و بریم عروسی  اشالاه که دخترارومی میشی ومامانی رو اذیت نمیکنی تابهمون خو ش بگزره. ...
29 شهريور 1394

داداش صدرا

نفس های مامان وجیگرهای بابا صدراو سلوا گرمابخش دلهامون وخونمون هستن وانگیزه ی ما درزندگیمون ازوقتی  که دخترم به دنیا اومده دیگه وقت ندارم نمیدونم که ی صبح میشه وکه ی شب بابا هم که فصل کاریشه وفقط شب ها خونست وقتی شمادوتارو میبینم احساس میکنم بزرگ شدم وفکر بزرگ کردن شما ومسعولیت هام یادم میفتن .باورنمیکنم که من دوتا بچه دارم اگه 10 سال پیش میگفتن تومامان  دوتا بچه میشی باورنمیکردم وخندم میگرفت.صدراهم که خیلی ابجیش رو دوست داره و هه ی بوسش میکنه ووقتی گریه میکنه براش لالایی میگه ومیگه دخترم گریه نکن العان مامانی میاد شیرت رو میده زودی بزرگ شو.وبرات پستونکت رو میشوره وبه خاطرتو صدای تلوزیون رو کم میکنه تاتوخوب بخوابی .امیدوارم که بعد ...
9 شهريور 1394

تمام ناتمام من باتوتمام میشوددخترم.

امروزدخمل مامان 25 روزه هست  وبابا وداداشی برای روز دختر برات لباس کادو خریده بودن وبه خاطره به دنیا اومدنت اقاجون النگو ومامانی ایناهم گوشواره خریدن وبابا وداداشی هم زحمت مدال وانگشتررو کشیده بودن البته بعد از9روزاز به دنیا اومدنت هم به خاطرت مهمونی دادیم وزحمت پخت غذارو عمه ها وپختن کاچی وخاگینه رو هم خاله سمیه کشید.ببخشید دیگه به خاطر استراحت مامانی امروز وقت کردم برات پست بزارم وعکس هات  روهم سمانه دخترخاله ات انداخته ومن هم فتوشابشون کردم. . ...
8 شهريور 1394